نمازگزار ناچار است که به خاطر صحّت نماز و یا قبول شدن آن، مجموعهای از دستورات دینى را مراعات کند که رعایت آنها خود زمینهاى قوى براى دورى از گناه و زشتى است.
به گزارش مشرق، نماز بهترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول میشود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمیشود، همان طور که اگر انسان شبانهروزی پنج نوبت در نهر آبی شستوشو کند، آلودگی در بدنش نمیماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک میکند و سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد مانند کسی است که نماز نمیخواند، یکی از سؤالاتی که در رابطه با نماز مطرح میشود این است که منظور از نهی و بازدارندگی نماز از گناه در آیه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(1) چیست؟ واحد پاسخگویی مرکز تخصصی نماز این گونه پاسخ میدهد:
مفسران در خصوص منظور این آیه مبنی بر اینکه نماز انسان را از فحشا و منکر باز میدارد، پاسخهای متعددی را مطرح کردهاند که در اینجا برخی از آنها را ذکر میکنیم:
*نهی نماز از فحشا و منکر نهی تشریعی است نه تکوینی
از برخی روایات استفاده میشود که خود نماز انسان را به صورت تشریعی از فحشا و منکر نهی میکند و انسان هم میتواند منهیات نماز را اطاعت کند و هم میتواند اطاعت نکند، کما اینکه در روایتی از پیامبر خدا(ص) نقل شده است: «لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَمْ یُطِعِ الصَّلَاةَ وَ طَاعَةُ الصَّلَاةِ أَنْ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَر»(2)؛ کسى که اطاعت فرمان نماز نکند نمازش نماز نیست و اطاعت نماز آن است که نهى آن را از فحشاء و منکر به کار بندد.
از همین رو برخی مفسران گفتهاند: نماز مانند یک انسانى که دیگرى را از فحشاء و منکرات نهى مىکند، به شخص نمازگزار مىگوید: زنا مکن، ربا مخور، دروغ مگو و... و لیکن همان طور که در آن انسان لازمه نهى این نیست که شنونده گوش هم بدهد و از گفته او منتهى هم بشود، در نماز نیز چنین است، یعنى نماز مرتب به نمازگزار مىگوید که چنین و چنان مکن و لیکن لازمه این نهى این نیست که نمازگزار(به طور تکوینی) منتهى هم بشود و از آن کارها دست بردارد، مگر نهى نماز از نهى خدا مهمتر و مؤثرتر است، خداى تعالى در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»(3)، به عدل و احسان و صله رحم امر مىکند و از فحشاء و منکر نهى مىفرماید و با این حال مردم هم چنان نافرمانىاش مىکنند و نهى او باعث بازدارندگی مردم نمىشود، نهى نماز هم مثل آن است.(4)
*بالاخره نماز انسان را از گناه باز میدارد ولو در آینده
برخی مفسرین با استناد به داستان جوانی از انصار که با رسول خدا نماز میخواند و مرتکب فحشا میشد و پیامبر(ص) فرمود: بالاخره روزى نمازش او را از ارتکاب فواحش نهى مىکند و چیزى نگذشت که او توبه کرد، چنین گفتهاند که معناى آیه این است که نماز در آینده صاحبش را از فحشا و منکر باز مىدارد(5)، هر چند هم اکنون گرفتار گناه و معاصی باشد.
*این بازدارندگی به واسطه رعایت احکام قبولی و صحت نماز
نمازگزار ناچار است که به خاطر صحّت نماز و یا قبول شدن آن، یکسرى دستورات دینى را مراعات کند (از جمله غصبی نبودن لباس و مکان نماز، طهارت بدن، عدم شرب خمر و... ) که رعایت آنها خود زمینهاى قوى براى دورى از گناه و زشتى است، آرى! کسى که لباس سفید بپوشد، طبیعى است که روى زمین آلوده و کثیف نمىنشیند.(6)
*این بازدارندگی به واسطه شکل گرفتن ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در انسان است
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه بیان داشته: از آنجا که نماز مشتمل بر ذکر خدا است و این ذکر، اولاً ایمان به وحدانیت خداى تعالى و رسالت و جزاى روز قیامت را به نمازگزار تلقین مىکند و به او مىگوید که خداى خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما و درخواست کن که تو را به سوى صراط مستقیم هدایت کرده و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر.
و ثانیاً او را وادار مىکند بر اینکه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و کبریایى خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبیح و تکبیر یاد آورد و در آخر بر خود و هممسلکان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.
علاوه بر این او را وادار مىکند به اینکه از حدث -که نوعى آلودگى روحى است- و از خبث یعنى آلودگى بدن و جامه خود را پاک کند و نیز از اینکه لباس و مکان نمازش غصبى باشد، بپرهیزد و رو به سوى خانه پروردگارش بایستد.
پس اگر انسان مدتى کوتاه بر نماز خود پایدارى کند و در انجام آن تا حدى نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلم باعث مىشود که ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود، به طورى که اگر فرضاً آدمى شخصى را موکل بر خود کند، که دائماً ناظر بر احوالش باشد و او را آن چنان تربیت کند که این ملکه در او پیدا شود و به زیور ادب عبودیت آراسته شود، قطعاً تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست و به بیش از آنچه که نماز او را دستور مىدهد دستور نخواهد داد و به بیش از آن مقدار که نماز به ریاضت وادارش مىکند وادار نخواهد کرد.(7)
*بازدارندگی نماز
در قرآن آیهای داریم که میفرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»(8) با توجه به این آیه و اینکه اکثریت مردم مقید به خواندن نماز هستند، چرا با این وجود گناه میکنند؟
بر اساس آنچه از روایات و تفاسیر به دست میآید این است که بازدارندگى از گناه جزئى از طبیعت نماز است، از همین رو نماز هر چند سطحی و ناآگاهانه باشد، غیر ممکن است که هیچ گونه تأثیری در نمازگزار نداشته باشد، چرا کسانی که نماز حقیقی نمیخوانند و آلوده به گناه هستند؛ اگر همان نماز ناقص و سطحی را نخوانند، از آن هم آلودهتر خواهند شد و اگر همین افراد اهتمامشان به نماز بیشتر شود، دوری آنها از گناه بیشتر خواهد شد.
لذا در یک مقایسه ساده میبینیم کسانی که نام مسلمانی دارند و نماز نمیخوانند، روزه را هم مىخورد و حج هم نمىرود و زکات هم نمىدهد و بالأخره سایر واجبات را هم ترک مىکند و هیچ فرقى بین پاک و نجس و حلال و حرام نمىگذارد و هیچ چیزى را در راه خود مانع پیشرفت خود نمىبیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ و نه هیچ چیز دیگر، اما اگر حال چنین شخصى را با حال کسى مقایسه کنیم که نماز مىخواند و در نمازش به حد اقل آن یعنى آن مقدارى که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء مىکند، خواهیم دید که او از بسیارى از کارها که بىنماز از آن پروا نداشت پروا دارد و اگر حال این نمازگزار را با حال کسى مقایسه کنیم که در نمازش اهتمام بیشترى دارد، خواهیم دید که دومى از گناهان بیشترى پروا دارد و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خوددارى از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.
اما علت اینکه افراد نمازخوان با وجود اینکه بازدارندگی از گناه جزئى از طبیعت نماز است، مرتکب گناه میشوند میتوان به دلایل متعددی اشاره نمود:
الف: فقدان شرایط صحت نماز
یکی از علتهای ممکن است بعضی افراد دچار آن باشند، این است که به دلیل کوتاهی در فراگیری مسائل فقهی و عدم آشنایی با احکام یکی از مقدمات نماز مانند وضو، تیمم یا غسل و یا بخشهای مختلف نماز مانند قرائت، رکوع و سجود و دیگر اجزا و شرایط، نمازشان صحیح نباشد و هرگاه نمازی از اصل باطل باشد، دیگر توقع اینکه چنین نمازی بتواند بازدارنده گناه باشد معنا ندارد.
ب: عدم قبولی نماز
از دیگر عواملی که موجب میشود تا نماز اثر بازدارندگی خود را از دست بدهد عدم قبولی نماز است، امام صادق(ع) فرمودهاند: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلَاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»(9)؛ هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته، به همان اندازه نمازش قبول شده است.
مراد از این روایت این است که نماز ناهى و بازدارنده از معاصى است؛ پس هر کس که اقامه نماز کند، ولى نماز او به صفت و ویژگىهایى که حق تعالى آن را وصف کرده نباشد، به همان مقدار که از این ویژگیها به دور بوده نماز او قبول نشده و به همان مقدار اثر بازدارندگی خود را از دست میدهد.
ج – عادت به نماز
ممکن است علت اینکه بعضى نمازگزاران مرتکب گناه مىشوند، این باشد که نمازى که مىخوانند از روى عادت است نه ترس از خدا؛ چون ترک عادت بسیار دشوار است، نماز را ترک نمیکند و معاصى را مرتکب مىشود.
د – وجود مانع در برابر این بازدارندگی
علامه طباطبایی در تشریح علت عدم بازدارندگی نماز از گناه در نمازگزاران گفتهاند: پیدایش صفت بازدارندگی از گناه اثر طبیعى نماز هست ولیکن به نحو اقتضاء، نه به نحو علیت تامه تا تخلف نپذیرد و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنى اگر مانع و یا مزاحمى در بین نباشد اثر خود را مىبخشد و نمازگزار را از فحشاء باز مىدارد، ولى اگر مانعى و یا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمىکند و در نتیجه نمازگزار آن کارى که انتظارش را از او ندارند مىکند،( مثلاً ممکن است هوا و هوسهاى درونى شخص مانع تأثیر نماز شوند و آن را از اثر بیندازند، نماز چنین فردی در حد توان خود جلوى دشمن درونى را گرفته و مانع از فحشا و منکر میشود، لیکن نفسامارهاش قوىتر بوده و مانع از این اثرگذاری میشود)، خلاصه یاد خدا و موانعى که از اثر او جلو مىگیرند، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزار گناه نمىکند و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف مىشود و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف مىشود و گناه را مرتکب مىشود.(10)
هـ - خواندن نماز به جای اقامه کردن نماز
اگر دیده میشود افرادی نماز میخوانند، اما تأثیری در روح آنان دیده نمیشود، به این خاطر است که آنان نماز را فقط «میخوانند» و نماز را «بر پا نمیدارند»، در قرآن لفظ « صلاة» معمولاً با فعل «یقیمون» و «أقیموا» و مشتقات «قیام» آمده، یعنی «نماز را بر پا داشتن»، بر پا داشتن نماز با خواندن نماز متفاوت است، فردی که نماز را بر پا میدارد یعنی در تمام زندگی او نماز برپاست و در تمام حیات او توحید و صفات الهیه جاریست.
پینوشتها:
1- عنکبوت (29)، آیه 45
2- بحارالأنوار، ج 79، ص 198
3- نحل (16)، آیه 90
4- طباطبایى سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى سیدمحمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش، پنجم، ج16، ص 199
5- گنابادى سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، خانی رضا/حشمتالله ریاضى، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیامنور، 1372 ش، ج11، ص 264
6- محسن قرائتی، تفسیر نماز، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن،1387ش، سیزدهم، ص 28
7- طباطبایى سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى سیدمحمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش، پنجم، ج16، ص 198
8- عنکبوت (29)، آیه 45
9- بحارالأنوار، ج 79، ص 198
10- طباطبایى سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى سیدمحمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش، پنجم، ج16، ص 201
:: برچسبها:
آثار نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0